قدمت خاتمکاری در ایران
قدیمیترین نمونههای آثار خاتم که تاکنون به دست ما رسیده، آثار مربوط به دوران صفویه است ولی آثار و مدارکی نیز به دست آمده که نشان میدهد این فعالیت هنری از زمان دیلیمیان در ایران وجود داشته است.
دورهی صفویه
هر گونه تحقیق و بررسی دربارهی تاریخچه و پیدایش هنر خاتمسازی در ایران باید از دورهی صفویه به بعد انجام شود. دوران صفویه دوران اوج صنعت خاتمکاری است. تشویق هنرمندان و برقراری روابط بازرگانی با کشورهای دیگر به گسترش این هنر کمک زیادی کرد. در دوران صفویه، علاوه بر شهر اصفهان، در شهرهای جنوبی ایران مانند شیراز و کرمان هم هنر خاتمکاری مورد توجه قرار گرفته و هنرمندان آن دوره آثار قابل توجهی از خود به یادگار گذاشتهاند، مثل درب مدرسهی سلطانی چهارباغ که در بازار هنر قرار دارد و مقبرهی شیخ صفی الدین در اردبیل که استادانی از اصفهان در آن کار کردهاند.
نقش برجسته یک اثر هنری است که در آن اشکال روی یک سطح حکاکی می شوند.
نقش برجسته یکی از تکنیک های ساخت سفال است.
در آن طرح های برجسته ای از جنس خود مجسمه روی آن باقی می ماند و به آن زیبایی خاصی می بخشد.
برای ایجاد یک نقش برجسته :
برای ایجاد یک نقش برجسته ، ما از کاستن و افزودن استفاده می کنیم.
یعنی ما نیاز داریم که بخش هایی را به سطح صافی که با گل سفال ایجاد کرده ایم ، اضافه کنیم تا کار برجسته تر شود
و بخش هایی را با ابزارهای مخصوص این کار از آن کم کنیم.
تا پستی و بلندی لازم در روی نقش برجسته به وجود آید.
به اجسامی که دارای سه بعد : طول، عرض و ارتفاع یا عمق باشند، حجم گفته می شود.
معمولاً همه ی اشیای مادی در طبیعت دارای حجم هستند.
در هنر تجسمی چنانچه یک نقطه را در سه بعد گسترش دهیم و یا یک پاره خط را در جهت های مختلف حرکت دهیم، تجسمی از حجم به وجود می آید.
درهنر تجسمی حجم ممکن است همیشه ملموس و مادی نباشد ولی از نظر بصری وجود داشته باشد که در این صورت می توان به آن حجم مجازی گفت.
همان طور که سه شکل دایره، مربع و مثلث به عنوان اشکال پایه برای سطح نام برده شدند.
آشپزخانه (کامل)، سقف و دیوار همگی روغنی رنگ می شود، تا قابل شستشو شود. درب و پنجره ها رنگ روغنی زده می شود تا از پوسیدگی و خرابی آن در مقابل آب و هوا کاسته شود و مهم نیست در آهنی یا چوبی باشد. ولی اتاق ها چون مانند آشپزخانه بخار چرب ندارد ، فقط دیوارها رنگ روغنی زده می شود تا در صورت کثیف شدن قابل شستشو باشد ولی سقف ها به خاطر زیبایی بیشتر از رنگ پلاستیک استفاده می شود. اگر سقف روغنی زده شود، نور چراغها را به شکل آزار دهنده منعکس می کند.
ابتدا باید زیر کار را آماده کرد. این کار با زدن بتونه یا انجام ماستیک انجام می شود. ماستیک برای صافی و یکنواختی دیوار است.
ماستیک چیست؟ نوعی کار با بتونه است. در این حالت بتونه شل تر استفاده می شود. و روش کشیدن روی دیوار به صورت یک تکه و یکنواخت است. این کار با تیغ ( وسیله است که برای کشیدن بتونه روی دیوار استفاده می شود ) و کاردک ( برای نگهداری بتونه استفاده می شود ) انجام می شود.
ابتدا از روغن الف استفاده می شود. روغن الف به عنوان زیر کار استفاده می شود.
فواید و دلایل استفاده از روغن الف:
سپس با سنباده های نرم، دیوار را می سابیم تا صاف و لیز شود. به گونه ای که با کشیدن دست روی کار، هیچ برجستگی یا فرورفتگی احساس نشود.
نقاشی در فصول مختلف ( مناطق با آب و هوای گرم و سرد ):
نقاشی در فصول گرم به خاطر خشک شدن سریع رنگ باید دوخت خط ها سریع و پیوند آنها کامل باشد تا حرکت قلم روی کار نماند. در فصول سرد به خاطر شکنندگی رنگ سعی کنید بعد از کشیدن خط های عمودی با دقت بیشتر برای جلوگیری از شکسته شدن باز باید آن را جلا داد یا خط های عمودی را محکم تر کشید.
نکات نقاشی درب و پنجره:
قبل از نقاشی بایستی از ضد زنگ استفاده کرد. چگونگی نقاشی درب و پنجره ها با دیوار تفاوت زیادی دارد. شما باید دقت کنید تا حرکات دستها ثابت و پایدار باشد ، در نقاشی دربها، چون قلم کوچکتر است، کنترل قلم مشکل تر است. و همچین چون سطح کار کوچکتر از دیوار است، نقاشی دربها مشکل تر است.
نقاشی چند رنگ روی درب و پنجره:
ممکن است شما بخواهید از رنگهای متنوع و متفاوتی برای درب ها و پنجره ها استفاده نمایید و چون رنگ چند رنگ است حرکت هر رنگ آن باید در مسیر اصلی خود باشد و در صورت لغزش دست، رنگها در هم آمیخته می شود و زیبایی کار از بین خواهد رفت. پس دقت کنید که ابتدا یک رنگ را کامل انجام داده و بعد خشک شدن آن شروع به استفاده از رنگ بعدی کنید تا در صورت لغزش رنگ، رنگ با رنگ دیگر مخلوط نشود و توان پاک کردن آن را داشته باشید. در این صورت رنگ ، یک تکه و راحت تر روی کار حرکت می کند.
در صورت استفاده از چند رنگ سعی کنید قاب ها به صورتی زده شود که تیره تر از رنگ بدنه باشد تا دوگانگی رنگ و زیبایی آن بیشتر به چشم بیاید. ولی در صورتی که می خواهید نمای در بیشتر باشد از دو رنگ مخالف هم استفاده کنید. قاب ، رنگ روشن و براق و زمینه ، کدر.
مثال: قاب را صورتی بزنید و بدنه را آبی آسمانی بزنید.
در انجام بتونه کاری در درب و پنجره ای که ابزار ( تزئینات آن ، منظور شکلهایی است که روی در ساخته اند. مثل دایره و مثلث و ..) آن زیاد است، بتونه کاری با تیغ و کاردک انجام نمی شود. بتونه را با نوک انگشت اشاره برداشته و در جاهایی که امکان نفوذ آب و رطوبت دارد می کشیم. چون رنگ به آنجا نفوذ نمی کند، ممکن است در صورت انجام ندادن، درب یا پنجره بعد مدتی بپوسد. و برای رفع این مشکل با انگشت این مکان را با بتونه می پوشانیم و برای اینکه سمباده زدن در این نقاط که بتونه خورده مشکل است، بعد از کشیدن بتونه، سریعا با پارچه ای، اضافه بتونه که در لبه کار مانده است را پاک می کنیم تا کار صاف تر و راحت تر انجام شود.
اامروزه همه ما در کنار و یا با هنرمدانی زندگی کردهایم که روحیات و خصوصیات خاص خود را دارند و شاید همه ما در لحظه به شخصیت بیرونی آنان پی بردیم اما از درک شخیصیت درونی آنها نه لزوما!
در وهله اول باید شناخت درستی از کلمه و مفهوم هنر چیست و هنرمند کیست داشته باشیم تا بتوانیم نگاه جامعتری به انسانی که نامش هنرمند است، داشته باشیم.
برای هنر تعاریف بیشماری توسط اندیشمندان مطرح شده است از جمله: هنر، آنچه را طبیعت از تکمیل آن ناتوان است کامل میکند. (ارسطو)، هنر مهمترین کار و فعالیت ماورای طبیعی مناسب برای زندگی است(نیچه)، در هنر، (باید) وجود ندارد، هنر آزاد است. (واسیلی کاندینسکی)، هنر ثبت واقعیتهای ذهنی است، هنر یعنی زندگی کردن و دوست داشتن و…
با این توضیحات هنرمند کیست؟ در یک تقسیمبندی انسانها به دو دسته تقسیم میشوند: عدهای که نگاه میکنند و درکی هنری از محیط دارند و عدهای که نگاه میکنند و درکی هنری ندارند!
هنرمند علاوه بر منابع زمینی و ارتباط حسی و تعامل با آنها به منبع دیگری از کمال و فهم متصل است که موجب میشود از افراد عادی متمایز شود. یک هنرمند خودخواه است، خودخواهی و غرور هنرمند را باید در آن لحظه که مشغول خلق یک اثر است در چشمهایش مشاهده کرد. یک هنرمند همیشه فقیر است، شاید او زندگی شاهانهای داشته باشد اما او تشنه کمال، کشف و انتقال نشانهها و معناهای آفرینش است. هنرمند یک مبارز انقلابی است، او روحیه تجدد خواه و ساختار شکن دارد و هدف او این است که با شکستن تکراریها و گاه ترمیم و پیوند آنها به هم دریچهای از شعور و آگاهی را به جامعه بشری بگشاید. شاید خیلی مهم نباشد اثری را که آفریده مورد پذیرش مردم است یا نه؟ و این به خاطر غرور هنرمند است. هنرمند شهرت و دوامش را از راه نفوذ در مردم دارد نه با تبلیغات توخالی و گذرا. مهم نیست هنرمند چه لباسی بپوشد بلکه وجود اوست که به لباسش شخصیت و ارزش میدهد. هنرمند تحمل پذیرفتن حرفی از روی اجبار را ندارد و اگر کاری را به او تحمیل کنند افسرده میشود. شاید به تقریب همیشه در اداره کردن زندگی خود دچار مشکل است و نیازمند حمایت دیگران. البته هنرمندان اندازههای متفاوتی دارند بعضی غول پیکرند و بعضی کوچکتر…
هنرمندان را باید سلسله جبالی بدانیم که بعضی قلههای آن از ابرها بیرونند، بالاترند؛ اما همواره باید یادمان باشد که هنرمندان وجودی معصومانه و کودکانه دارند. اگر همه اینها بود و بیش از اینها آنگاه ممکن است که او را بشناسیم.
برای هنرمند شدن هیچوقت دیر نیست. رسالت هنرمند در بیدار نگه داشتن ویژگی پرسشگری انسانها است. و او در این راه باید دائما روشهای خود را عوض کند و خلاق باشد و در یک مبارزه همیشگی با غفلت انسانها به سر ببرد. بزرگترین رسالت هنرمند در کنار رساندن «پیام زیبایی شناختی»، روشنگری است. بیدار کردن بشری که در باتلاق مناسبات اقتصادی فرو رفته و نهیب زدن و هشدار دادن به او رسالت خطیری است که بر دوشش قرار دارد. اوست که میتواند با خلق آثار خود جایگاه انسان در هستی را ارج ببخشد.
بزرگترین رسالت هنرمند در کنار رساندن «پیام زیبایی شناختی»، روشنگری است. بیدار کردن بشری که در باتلاق مناسبات اقتصادی فرو رفته و نهیب زدن و هشدار دادن به او رسالت خطیری است که بر دوش هنرمند است. اوست که میتواند با خلق آثار خود جایگاه انسان در هستی را ارج ببخشد.
در حقیقت، تنها یک چیز لازم است و آن اینکه انسان با توسل به هر نوع هنر یا شعری از طریق ارتقای خود به خرسندی دست یابد. نباید هر محصولی را هنر نامید و هر شخصی را هنرمند. بدترین ستم در عرصه هنر بهرهگیری از این دو واژه در جایگاه غیرواقعی خود است. هنر، ویژگیهایی دارد که تجلی این ویژگیها باید در هنرمند نمایان باشد.
هنر حقیقت است و پرتوش حق را نشان میدهد، پس هر کذب و دروغی هنر نیست. هنر مؤثر، پیشرو و تحول زاست و هر آنچه بیتأثیر باشد، واپسگرا باشد و تحولی ایجاد نکند، هنر نیست. هنر خلاقیت است و تجلی تفکری است که از افراد خلاق صادر میشود و از امور عامهای که همه توانایی آن را داشته باشند نیست، پس آن چیزی که فاقد خلاقیت، ابتکار و نوآوری باشد هنر نیست. هنر از روح و جان نشات میگیرد، ولی آنچه که از جان و روان سرچشمه نگیرد هنر نیست. هنر متعهد است و فریاد تعهد و مسئولیت در آن متجلی است.
هنر عمیق و ریشهدار است و امور سطحی و بیریشه هنر نیستند. هنر ماندگار است و همواره جاودانگی را تداعی میکند، آنچه که جاودانه و ماندگار نیست هنر نیست. هنر اصالت دارد، هویت دارد و فرهنگساز است آنچه در قبال جامعه، تاریخ و انسانیت بیمسئولیت باشد، اصالت ندارد. هنر دروازهای است که بر این ویژگیها گشوده است و آفرینندگان آن واجد این خصوصیات هستند. نباید به هر چیز هنر و بر هر کس هنرمند نام بگذاریم. باید دقت کنیم این واژگان در جای حقیقی و واقعی خود استعمال شوند که اگر چنین نباشد هر هرزهنویسی و هر مبتذلسازی و هر مستهجنسرایی خود را هنرمند مینامد. این علاوه بر اینکه جفایی به هنر و هنرمند است، جامعهای را هم منحرف خواهد ساخت.
بررسی نقش حاکم برشکوفایی هنر یکی از مهمترین وسازندهترین نقشهای تعالی رابطه، نسبت ونحوه مدیریت هنرمندان است که به مدیریت هنر منجر خواهد شد. از آنجا که اهل قدرت برمدیریت هنری اشراف داشتهاند، چگونگی ارتباطات این دو گروه حائز اهمیت است. هرگز نمیتوان به مدیریت هنری جدا ازارزشهای جامعه نگریست، پس اگر جامعهای بسته و تمرکز گرا باشد مدیریت آن نمیتواند آزادانه عمل کند. البته توان مدیر و خصلتهای انسانی او ممکن است در نحوه مدیریت او تاثیرگذار باشد. شایستگی یک مدیر به طور خاص، مجرد و مشخص در پنج بعد اساسی قابل بحث و بررسی است: بعد اول تخصص، آشنایی و علاقه مدیر به هنر بستگی دارد. بعد دوم ارتباط روزمره مدیران با هنرمندان است. بعد سوم درارتباط با مخاطبان هنر وفرهنگ و یا توده مردم است. مشکل مدیران امروزی طراحی و ترسیم یک استراتژی برای هنر ملی است. بعد چهارم رابطه مدیر با دستگاه دولت در همه ابعاد اداری و مالی آن است. بعد پنجم به ارتباط مدیر با رسانهها و دستگاههای هنری باز میگردد، اینکه یک مدیر تا چه حد میتواند به حساس کردن افکار عمومی نسبت به هنر، جایگاه اجتماعی و ارزشهای آن کمر همت ببندد.
در بحث مدیریت هنری بیشتر از هر جای دیگر ضرورت شایستهسالاری اصل است نه روابط غیرهنری یا وفاداریهای سیاسی معمولی. مقوله فرهنگ به هر معنایی سیاست پذیر نیست، فرهنگ سازی امری غیر ممکن است و فرهنگ در طول تاریخ شکل میگیرد. فرق فرهنگ با صنعت وپدیدههای اقتصادی در این است که قابلیت مهندسی شدن ندارد.
مهمترین مشکل جامعه هنری برداشت غلط از مدیریت هنری است، هنر تجلی احساس، معنا و تخیل هنرمند است و نمیتوان آن را مدیریت کرد. سه مانع ساختاری همیشه در جامعه ما وجود داشته که هرگاه که شرایط اجتماعی باعث رفع این موانع شده است ما به شکوفایی رسیدهایم. نبود آزادی، امنیت و امکانات لازم برای تولید. بیایید هنرمندان را بیشتر درک کنیم. هرچه بیشتر بشناسیم شان، دنیای زیباتری را برای خودمان ترسیم خواهیم کرد.
هنر با هنرمند زیباتر است!
مهمترین و اساسیترین قابلیت و توانایی انسان و بنیادیترین عامل ایجاد ارزش، خلاقیت است که در همهٔ ابعاد و جوانب زندگی وی نقش کاملاً حیاتی ایفا میکند بنابراین خلاقیت و نوآوری از والاترین ویژگیهای انسان است.
انسان خلاق توانایی حل مسئله بالاتری نسبت به سایرین دارد وبا بینش متفاوت خود نسبت به مسائل گامی جلوتر از افراد دیگر برداشته و موفقیت های افزون تری کسب می کند. با نگاهی به زندگینامه افراد موفق و معروف متوجه می شویم همه آن ها در یک خصوصیت مشترک هستند و آن هم خلاق بودن آن هاست.
والدین برای رشد سلامت تغذیه آرامش تحصیل و آموزش کودک نهایت سعی و تلاش خود را بکار می برند ولی چند درصد از والدین براستی بر روی خلاق بودن کودکشان تمرکز دارند؟ چند درصد از والدین به همان اندازه که نگران سلامتی فرزندشان هستند به خلاقیت وی نیزتوجه می کنند؟
کودک خلاق آینده روشن تری نسبت به هم سالانش دارد.
والدین به همان صورت که در رشد و آموزش کودک تاثیر دارند بر روی خلاقیت او نیر اثر گذارند. با افزایش اطلاعات خود درباره راه های پرورش خلاقیت کودک می توانیم کودکی خلاق داشته باشیم.
۱. به تخیلاتش بال و پر بدهید
اگر حین بازی یا انجام کارها کودک شما می گوید من پرواز میکنم و با تخیلات خودش شما را شگفت زده می کند, شما نیز با او همراه شوید. او را حین بازی ها و انجام کارها جدی بگیرید.
۲. از بی نظمی نهراسید
همه ما کودکان مرتب و تمیز را ترجیح می دهیم ولی تا کودک بی نظم نباشد آفریننده نیز نخواهد بود. اجازه بدهید پس از انجام کارهایش به مرتب کردن محیط بپردازد.
۳.قوانین را به عهده او بگذارید
هنگام بازی بگذارید او قوانین را تعیین کند و انتظار نداشته باشید همواره تابه قوانین شما باشد. با قوانین او کنار بیایید.
۴.وسایل را مهیا کنید
اگر میخواهید هم کودک خاتقی داشته باشید و هم خانه ای مرتب, وسایل آسایش را مهیا کنید. بطور مثال با چسباندن کاغذ های بزرگ روی دیوار اجازه دهید او روی دیوار نقاشی کند و یا از رنگ های انگشتی استفاده کنید.
۵. کاردستی
کاردستی ها علاوه بر افزایش مهارت های فیزیکی کودک به رشد خلاقیت او نیز کمک می کنند. وسایل مورد نیاز را آماده کنید و ابتدا از او بخواهید با ایده های خودش یک کاردستی زیبا خلق کند.
۶. نقاشی
دنیای نقاشی بچه ها متعلق به آن ها است. نقاشی کشیدن آسان ترین راه نمایش ایده ها و تخیلات آن ها است بنابراین به نقاشی های آن ها بیشتر توجه کنیم و امکانات لازم برای تقاشی کردن کودکانمان را فراهم کنیم.
۷. موسیقی
همه کودکان از شنیدن موسیقی لذت می برند و سعی می کنند آوایی که شنیده اند را تکرار کنند. یک ابزار موسیقی کودکانه مانند طبل یا شیپور های کوچک, پیانو های اسباب بازی, ساز دهنی و... برای آن ها تهیه کنید. به صدا در آوردن سازها یکی دیگر از روش های ابراز حالات درونی کودکان است.
۸. سوال های بی پایان
حق دارید اگر گاهی از سوالات بی پایان کودکانتان کلافه شوید ولی همین سوال های کودکانه تاثیر بسزایی در رشد خلاقیت کودکان دارد بنابراین حوصله پیشه کنید و با صبوری به سوالات آن ها پاسخ دهید.
۹.رقصیدن
یکی دیگر از ره های پرورش خلاقیت, حرکات موزون با موسیقی های مختلف است. این کار کودک را به خلق حرکات جدید وا می دارد و به او در حفظ تعادل بدنش نیز کمک می کند.
۱۰. داستان ها
خواندن داستان ها را هدفمندتر کنیم و اجازه دهیم کودک هم در این داستان سرایی شرکت کند. نیمی از داستان را تعریف کنید و نیمه بعدی را به او بسپارید تا داستان را پایان دهد. به نحوه داستان سرایی او ایراد نگیرید و مشتاقانه گوش دهید تا او هم با لذت بیشتری داستان را برای شما تعریف کند.
۱۱.خمیربازی
خمیربازی علاوه بر افزایش مهارت های دستی کودک فرصتی برای خلق ایده های جدید برای او به ارمغان می آورد. ترکیب رنگ ها و ساختن هر آنچه در ذهن دارد یکی از راه های پرورش خلاقیت در کودک است. هنگام خمیر بازی از سفره های نایلونی به عنوان بستر کار استفاده کنید تا مرتب کردن محیط پس از بازی راحت تر باشد.
۱۲.اسباب بازی های ساختنی
اسباب بازی هایی مانند مکعب های چوبی یا سازه هایی که به یکدیگر متصل می شوند یکی از بهترین انواع اسباب بازی ها هستند. این سازه ها برای مجسم کردن ایده هایی که کودکان در ذهن دارند بسیار مناسب هستند.
۱۳.پاداش به تلاش ها
پس از هر تلاشی به کودک پاداش دهید. مهم نیست در خلق یا مجسم کردن ایده هایش چقدر موفق عمل کرده است, او به این تشویق یا پاداش برای ادامه راه نیاز دارد. منظور از پاداش حتما خوراکی یا اسباب بازی یا ... نیست. لبخند و توجه و عبارات محبت آمیز بهترین پاداش برای کودکان است.
۱۴.شما بپرسید
کنجکاوی کودکتان را برانگیزید. در هر محیطی یا هر شرایطی می توانید با مطرح کردن سوالاتی او را به تفکر وا دارید. با دیدن عکس یک فیل از او بپرسید: میدانی غذای فیل ها چیست؟ یا می توانی حدس بزنی آن ها چطور می خوابند؟ و ...
۱۵.اشتباه کنید
کودک را از اشتباهاتی که برایش خطر جانی ندارد دور نکنید. هر اشتباه یک تجربه و یک درس است و یا شاید یک مسئله و یک فرصت برای حل مسائل پیش آمده.
۱. کلاس نقاشی
شاید تعجب کنید ولی کلاس نقاشی با آموزش هایی که درباره نحوه کشیدن و رنگ کردن به کودکان می دهد فرصت خلق آثاری که تماما از ذهن و خلاقیت آن ها نشات گرفته باشد را از آن ها میگیرد.
۲. کاردستی های از پیش تعیین شده
زمان درست کردن کاردستی می توانید به آن ها کمک کنید ولی ایده اولیه را به عهده خود کودک بگذارید. وقتی ایده هم از شما باشد خلاقیت جایی برای ابراز وجود نخواهد داشت.
۳.بازی ها و قوانین از پیش تعیین شده
در زمان بازی کودکان تنها بازیکن یک بازی نباشند. بازی هایی که قوانین خاصی دارند او را مجبور به پیروی می کنند و فرصت خلق ایده را از او میگیرند.
۴.نادیده گرفتن استعدادها
اگر فقط روی یکی از استعدادهای کودک تمرکز کنید استعدادهای دیگر او را که شاید اولویت بیشتری هم داشته باشد را نخواهید دید. برای مثال اگر روی انعطاف بدن کودک خود و استعدادش در ژیمناستیک تمرکز کنید شاید متوجه استعداد بالای او در نقاشی نشوید. با ذهن باز به کودک خود نگاه کنید.
۵.کلاس های متنوع
خستگی کودک که ناشی از حضور در کلاس های مختلف باشد اجازه خلق هر ایده ای را از او سلب می کند. کودک تا ۶ سالگی اکثر زمان خود را باید صرف بازی کردن کند. با کلاس های متنوع او را خسته نکنید.
۶.مقایسه
مقایسه کردن کودکان با یکدیگر سبب ندیدن استعدادهای کودک و سرکوب احساسات و خلاقیت او می شود. کودک را با خودش در سنسن پایین تر مقایسه کرده و از توانایی های او تعریف کنید تا اعتماد بنفس وی را افزایش دهید.
۷.نشنیده گرفتن
به حرف ها و سوالات کودک هرچند از نظر شما خسته کننده باشد, گوش فرا دهید. نتیجه این توجه و دقت به سخنان کودکتان را در رشد هوش و خلاقیت او خواهید دید.
۸.داستان فقط برای خواب
داستان را فقط به زمان خواب موکول نکنید. داستان سرایی برای کودک از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
۹.مرتب و منظم
اگر دائما به فکر نظافت و تمیزی کودک هستید علاوه بر القای مشکل وسواس به کودک ابتکار عمل را نیز از او میگیرید. بگذارید با لمس کردن و بهم ریختن محیط در ذهنش ایده پردازی کند.
۱۰.هشدارهای پشت سر هم
بایدها و نبایدها و هشدارهای پشت سر هم نه تنها او را می ترساند بلکه از کشف محیط اطراف و کسب تجربه باز می دارد.
برای بهبود خلاقیت کودک خود و استعدادیابی او می توانید به موسسه فرزندان برتر مراجعه نمائید، موسسه فرزندان برتر یکی از بهترین و کامل ترین موسسات در حوزه فعالیت های مرتبط با استعدادیابی و خلاقیت در کودکان است. شما می توانید بازخوردهای مناسب از این موسسه را در صفحه پروفایل آن ها مشاهده کنید.